....وقتي خواستم زندگي کنم، راهم را بستند.وقتي خواستم ستايش کنم، گفتند خرافات است.وقتي خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتي خواستم گريستن، گفتند دروغ است.وقتي خواستم خنديدن، گفتند ديوانه است.دنيا را نگه داريد، ميخواهم پياده شوم....در وبلاگم منتظرتان هستم...
اوا سلام عمار جون پس كجايي پسر ؟؟؟
بيايا خوب؟؟
وبت از اون وقت تا حالا خيلي بهتر شده
موفق باشي
يا علي
باي..